به گزارش تحریریه، رسانه خصوصی توتیاو(头条) متعلق به شرکت فناوری بایتدنس چین، در گزارشی تحلیلی نوشت که تغییر قدرت در ژاپن میتواند توازن سیاسی شرق آسیا را دستخوش تحول کند.
سانائه تاکایچی (高市早苗) نخستوزیر جدید ژاپن، بهتازگی کار خود را آغاز کرده است؛ اما برخلاف سنت همیشگی، نه با موجی از تبریکات منطقهای، بلکه با زنجیرهای از هشدارها روبهرو شد. صبح روز بعد از آغاز رسمی دوران نخستوزیریاش، کره شمالی چندین موشک بالستیک کوتاهبرد را بهسوی آبهای دریای شرق شلیک کرد — اقدامی که بهروشنی پیام داشت: «خوشآمدگویی ما از جنس دیگری است».
واکنش چین نیز به همان اندازه معنادار بود؛ نه تبریکی در کار بود، نه آرزوی موفقیتی؛ تنها یک جمله سرد: «ما متوجه نتیجه انتخابات شدهایم، این موضوع، مسئلهای داخلی برای ژاپن است».
این پاسخ را میتوان یکی از سردترین واکنشها در تاریخ دیپلماسی میان چین و ژاپن در سالهای اخیر دانست.

نکته جالبتر آنکه، گوئو جیاکون، سخنگوی وزارت خارجه چین بلافاصله افزود:
«امیدواریم دولت ژاپن به اصول مندرج در چهار سند سیاسی میان چین و ژاپن پایبند بماند و به تعهدات سیاسی خود در موضوعات مهمی همچون تاریخ و تایوان وفادار باشد».
در تضاد آشکار با این موضع سرد، چین به رئیسجمهور جدید بولیوی تبریک گفت و با لحنی گرم و مثبت اظهار داشت:
«اطمینان داریم که تحت رهبری رئیسجمهور رودریگو پاز، روند توسعه و ملتسازی بولیوی به دستاوردهای تازهای خواهد رسید».
تفاوت آشکار میان این دو موضعگیری — سردی در برابر توکیو و گرمی در برابر بولیوی — گویای واقعیتی روشن است: روابط چین و ژاپن به مرحلهای از بیاعتمادی رسیده که حتی تعارفات دیپلماتیک نیز رنگ باختهاند.
پکن در برابر سیاستمداری که سالهاست مواضعی آشکارا ضدچینی دارد، دیگر تمایلی ندارد حتی ظاهر روابط را حفظ کند.
سانائه تاکایچی کیست؟
او را میتوان همسطح با شینزو آبه از نظر «شاخص گرایشهای راستگرایانه» دانست. نگرش او نسبت به تاریخ ژاپن را میتوان در سه واژه خلاصه کرد: تغییر قانون اساسی، زیارت از معبد یاسوکونی، و فرافکنی مسئولیت.
سانائه تاکایچی خواهان آن است که «نیروهای دفاع از خود» ژاپن به «ارتش ملی» تغییر نام دهند و بند مربوط به «انصراف از جنگ» از قانون اساسی حذف شود. هدف او، به گفته خودش، تبدیل ژاپن به یک «کشور عادی» است — اما معنای واقعی آن چیزی جز تلاش برای تبدیل ژاپن به یک قدرت نظامی تمامعیار نیست.

او بارها از معبد یاسوکونی، که نماد تجلیل از جنایتکاران جنگی ژاپن در جنگ جهانی دوم است، دیدار کرده و حتی تلویحاً گفته است که در صورت نخستوزیری نیز به این کار ادامه خواهد داد. این رفتار، که نشانی از پشیمانی یا بازنگری تاریخی ندارد، بهطور مستقیم احساسات ملی مردم چین را جریحهدار کرده است.
از همه بدتر، او نسبت به «بیانیه مورایاما» — که در آن دولت ژاپن مسئولیت تجاوز به آسیا و چین را پذیرفته بود — ابراز نارضایتی کرده و تلاش کرده است از زیر بار مسئولیت تاریخی جنگ شانه خالی کند.
دقیقاً به همین دلیل است که چین از تبریک گفتن به او خودداری کرده؛ زیرا روی کار آمدن سانائه تاکایچی را عقبگردی در موضع ژاپن نسبت به تاریخ میداند، موضوعی که مستقیماً به منافع بنیادین چین مربوط میشود.
در مسئله تایوان نیز مواضع او بهمراتب خطرناکتر است. در آوریل امسال، او در مقام نماینده پارلمان ژاپن به تایوان سفر کرد و با چهرههای جداییطلبی چون لای چینگته دیدار داشت. پس از بازگشت به ژاپن، آشکارا پیشنهاد کرد میان ژاپن و تایوان «ائتلاف امنیتی غیررسمی» تشکیل شود. در تازهترین اظهارنظرش نیز، تایوان را «دوست گرانقدر ژاپن» نامید.
اینگونه گفتار و رفتارها، آشکارا از خطوط قرمز چین عبور میکند. مسئله تایوان مستقیماً با حاکمیت ملی و تمامیت ارضی چین گره خورده و در این زمینه، جایی برای سازش وجود ندارد. هرگونه تجاوز ژاپن از این خطوط، بیتردید روابط پکن و توکیو را به شدت به عقب خواهد راند.

اما آیا سانائه تاکایچی واقعاً توان اجرای چنین سیاستهای تندروانهای را دارد؟
به نظر میرسد نه چندان. اگر به یاد آوریم، شینزو آبه با آن همه نفوذ و قدرت سیاسی هم نتوانست قانون اساسی ژاپن را اصلاح کند؛ چه برسد به سانائه تاکایچی که درون حزب حاکم پایگاه قدرتمندی ندارد و بیشتر به حمایت دیگران متکی است. به همین دلیل، بسیاری او را صرفاً یک «ببر کاغذی» میدانند؛ پر سر و صدا اما کماثر در عمل.
در همین چارچوب، سیاست «برخورد سرد» چین کاملاً حسابشده به نظر میرسد: نه تشدید تنش، نه تبریک. پیامی روشن اما مؤدبانه که میگوید:
اگر رهبر جدید ژاپن به تعهدات اساسی کشورش پایبند نباشد، پکن هم دلیلی برای نشان دادن چهرهای دوستانه نخواهد داشت.
در کنار این موضع خونسرد اما قاطع چین، کره شمالی نیز با «سیلی هشداردهندهای» وارد صحنه شد. چرا پیونگیانگ دقیقاً در این زمان اقدام به شلیک موشک کرد؟
اولین دلیل، واکنشی مستقیم به گرایشهای تند راستگرایانه سانائه تاکایچی است. پس از آنکه رئیسجمهور کره جنوبی، یون سوکیول — که او نیز از طیف راست افراطی است — روی کار آمد، تنش در شبهجزیره کره بهطور محسوس بالا گرفت. اکنون، با مواضع ضدچینی و ضدکرهای آشکار تاکایچی، که حتی در موضوع اتحاد امنیتی با آمریکا از یون هم فراتر رفته است، پیونگیانگ احساس میکند باید پیشدستی کند.
سانائه تاکایچی سالهاست که از گسترش همکاریهای امنیتی میان آمریکا، ژاپن و کره جنوبی دفاع میکند و حتی خواهان تبدیل ژاپن به «پایه ضدچینی در منطقه هند و اقیانوس آرام» شده است.
در دوران یون سوکیول، سهجانبهگرایی واشنگتن–سئول–توکیو به نقطهای رسید که ژاپن و کره جنوبی از چتر هستهای آمریکا بهرهمند شدند. نتیجه آن، فروپاشی «بیانیه پانمونجوم» میان دو کره و بازگشت فضای خصومت به شبهجزیره بود.

بیانیه پانمونجوم (Panmunjom Declaration) در آوریل ۲۰۱۸ میان مون جائهاین و کیم جونگاون امضا شد و بر تعهد دو کشور به خلع سلاح هستهای و همکاری برای صلح پایدار تأکید داشت.
اگر تاکایچی همین مسیر را ادامه دهد، احتمال دارد تنشهای رو به کاهش در شبهجزیره دوباره شعلهور شوند.
موشکهای اخیر کره شمالی در واقع پیامی آشکار به توکیو بودند: «به مهره آمریکا تبدیل نشو و توازن منطقه را برهم نزن!»
دومین پیام کره شمالی کاملاً صریح بود: «بیجهت در بحران شبهجزیره دخالت نکنید»
در شرایطی که چین، آمریکا و حتی کره جنوبی در ماههای اخیر رویکردی محتاطانه و نسبتاً آرام در قبال مسائل شبهجزیره اتخاذ کردهاند، تنها توکیو است که با روی کار آمدن سانائه تاکایچی ممکن است نقشی برهمزننده ایفا کند.
شلیک موشکهای کره شمالی در واقع پیامی هشدارآمیز به ژاپن بود: اگر ژاپن بخواهد به پایگاه ضدچینی منطقه هند و اقیانوس آرام تبدیل شود، پیونگیانگ میتواند بهای سنگینی بر آن تحمیل کند.
در سطحی عمیقتر، این اقدام نوعی آزمون برای سنجش توان واکنش نخستوزیر جدید ژاپن نیز بود.
سانائه تاکایچی در همان روز نخست آغاز به کار خود، فوراً جلسه اضطراری امنیتی تشکیل داد و بر همکاری با ایالات متحده برای «حفظ ثبات منطقه» تأکید کرد، اما همین واکنش تا حدی کمتجربگی دیپلماتیک او را آشکار ساخت. به نظر میرسد پیونگیانگ میخواهد بداند آیا این نخستوزیر تازهکار میتواند در برابر بحرانها خونسرد بماند، یا با تصمیمهای عجولانه و احساسی شرایط را وخیمتر خواهد کرد.
ترکیب دو واکنش همزمان — برخورد سرد چین و نمایش قدرت کره شمالی — یک پیام کلی را منتقل میکند: شرق آسیا از ظهور یک رهبر راستگرا، محافظهکار و خواهان برهم زدن نظم پساجنگ جهانی دوم در ژاپن استقبال نمیکند.
چین چگونه باید با چنین نخستوزیری روبهرو شود؟
۱. پایبندی به تفکر خط قرمز:
در موضوعات تاریخی و مسئله تایوان، چین جایی برای مصالحه ندارد. اگر تاکایچی در این دو حوزه دست به تحریک بزند، پکن باید قاطعانه و بیابهام واکنش نشان دهد. موضع وزارت خارجه چین نیز دقیقاً بر همین اصل استوار است.
۲. حفظ آرامش راهبردی:
چین نیازی ندارد بیش از اندازه واکنش نشان دهد یا عمداً سطح تنش را بالا ببرد. سانائه تاکایچی در داخل ژاپن با چالشهای فراوانی روبهرو است؛ از مشکلات اقتصادی گرفته تا مخالفتهای سیاسی. موضوعاتی چون اصلاح قانون اساسی نیز برای او بسیار دشوار خواهند بود. بنابراین، پکن میتواند با خونسردی نظارهگر باشد و در زمان مناسب واکنش نشان دهد.
۳. تقویت همکاریهای منطقهای:
چین باید ارتباط خود را با کره جنوبی و کشورهای جنوب شرق آسیا مستحکمتر کند تا مانع شکلگیری هرگونه ائتلاف منطقهای ضدچینی به رهبری ژاپن شود. بهویژه در مسئله شبهجزیره کره، چین با بسیاری از بازیگران منطقهای منافع مشترک دارد و میتواند از این همپوشانی برای مهار سیاستهای تند توکیو بهره گیرد.
۴. آمادگی نظامی:
در برابر افزایش استقرار نظامی ژاپن در جزایر جنوب غربی و احتمال دخالت آن در بحران تنگه تایوان، چین باید سطح آمادگی نظامی خود را ارتقا دهد و از هرگونه غافلگیری جلوگیری کند.
موشکهای کره شمالی به هدف اصابت کردهاند، و موضع سرد و دقیق چین نیز بهروشنی اعلام شده است. اکنون تاکایچی در یک دو راهی تاریخی ایستاده است: یا مسیر افراطی و محافظهکارانه خود را ادامه میدهد و روابط ژاپن با همسایگان را به ورطه بحران میکشاند، یا راه واقعبینی و آشتی منطقهای را در پیش میگیرد.
پایان/













نظر شما